پیامک ها و جملات غمگین (سری 8)

120213114549nE2P پیامک ها و جملات غمگین (سری 8)

سخت است بغض داشته باشی

و بغضت را هیچ آهنگی نشکند جز صدای کسی که دیگر نیست !

—————————-

بازی را من برده ام ، نتیجه را ببین :

اشک ، هیچ به نفع من …

—————————-

دراز میکشم

خیره میشوم به سقف

اشکهایم میچکند

سر میخورند و میروند به جایی که تو همیشه میبوسیدی …

—————————-

طــــعم بغــــض می دهـــد . . .

” تمــــام نفــــس هایی”

کــــه بــــی تـــو به زور اکسیـــــژن قورت می دهـــم . . . !

—————————-

دلم…

دلـــم کــُمـا مـــی خـــواهــد….

از آنــهـایـــی که دکـتـر مـــی گــویــد:

مــتـــاســـفـــم….

فــقـط بــراش دعا کـنـیـد…

—————————-

هــر کس ..

یـا شب میمیـــرد ،

یــــا روز ..

مـــن ؛ شبـانــه روز !

—————————-

می شنوی؟ دیگر صدای نفسم نمی آید…

به دار کشیده مرا، بغض نبودنت…

—————————-

نیوتن اگر جاذبه را درست می فهمید معشوقه اش از درخت متنفر نبود و در دفتر خاطراتش نمی نوشت : اشک های من هم به زمین می افتد اما تو سیب را ترجیح دادی

—————————-

تسبیحی بافته ام

نه از سنگ

نه از چوب

نه از مروارید

بلور اشکهایم را به نخ کشیده ام تا برای شادمانیت دعا کنم !

—————————-

خدایا.

دستانم را زده ام زیر چانه ام

مات ومبهوت نگاهت میکنم

طلبکار نیستم

فقط مشتاقم بدانم

ته قصه چه میکنی؟

بامن

—————————-

به گمانم تو اگر بودی و این فاصله ها کمتر بود ،

آسمان آبی تر !

حالِ من بهتر بود ،

روزگار است دگر !

نه به صبحش امید !

نه دلِ شب زده ام آرام است

آنچه هست ،

تلخی و دلواپسی و اندکی از ذوق نوشتن !

که درونم مانده …

روزگارم یلداست !

—————————-

به من گفت:

غمگین ترانه ات را بخون؟ چشمهایم را بستم

و آرام آرام گریستم

—————————-

وقتی حالت خوب نیس خاطره ها زودتر از همه میان عیادت

—————————-

ﺧﻮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﻣﺎﻝ ﻗﺪﯾﻢ ﺑﻮﺩ ﺍﻻﻥ ﺩﯾﮕﻪ

ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ

—————————-

دکترا اگه دکتر بودن

فرق نفس عمیق رو با آه میفهمیدن

—————————-

تلخم

مثل حلوای عزای کسی که خیلی دوستش داری

—————————-

ابرها هم ته کشیده اند شاید خدا هم فهمیده که اشک چیزی را عوض نمی کند

—————————-

دل من همانند اتوبوس شهری شده غصه ها سوار میشوندفشرده به روی هم و من راننده ام که فریاد میزنم :سوار نشوید جا نیست

—————————-

برای دردهایم نشانه میگذارم تایادم بماند کجا دست خدا را رها کردم

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 111 صفحه بعد