سخت است بغض داشته باشی
و بغضت را هیچ آهنگی نشکند جز صدای کسی که دیگر نیست !
—————————-
بازی را من برده ام ، نتیجه را ببین :
اشک ، هیچ به نفع من …
—————————-
دراز میکشم
خیره میشوم به سقف
اشکهایم میچکند
سر میخورند و میروند به جایی که تو همیشه میبوسیدی …
—————————-
طــــعم بغــــض می دهـــد . . .
” تمــــام نفــــس هایی”
کــــه بــــی تـــو به زور اکسیـــــژن قورت می دهـــم . . . !
—————————-
دلم…
دلـــم کــُمـا مـــی خـــواهــد….
از آنــهـایـــی که دکـتـر مـــی گــویــد:
مــتـــاســـفـــم….
فــقـط بــراش دعا کـنـیـد…
—————————-
هــر کس ..
یـا شب میمیـــرد ،
یــــا روز ..
مـــن ؛ شبـانــه روز !
—————————-
می شنوی؟ دیگر صدای نفسم نمی آید…
به دار کشیده مرا، بغض نبودنت…
—————————-
نیوتن اگر جاذبه را درست می فهمید معشوقه اش از درخت متنفر نبود و در دفتر خاطراتش نمی نوشت : اشک های من هم به زمین می افتد اما تو سیب را ترجیح دادی
—————————-
تسبیحی بافته ام
نه از سنگ
نه از چوب
نه از مروارید
بلور اشکهایم را به نخ کشیده ام تا برای شادمانیت دعا کنم !
—————————-
خدایا.
دستانم را زده ام زیر چانه ام
مات ومبهوت نگاهت میکنم
طلبکار نیستم
فقط مشتاقم بدانم
ته قصه چه میکنی؟
بامن
—————————-
به گمانم تو اگر بودی و این فاصله ها کمتر بود ،
آسمان آبی تر !
حالِ من بهتر بود ،
روزگار است دگر !
نه به صبحش امید !
نه دلِ شب زده ام آرام است
آنچه هست ،
تلخی و دلواپسی و اندکی از ذوق نوشتن !
که درونم مانده …
روزگارم یلداست !
—————————-
به من گفت:
غمگین ترانه ات را بخون؟ چشمهایم را بستم
و آرام آرام گریستم
—————————-
وقتی حالت خوب نیس خاطره ها زودتر از همه میان عیادت
—————————-
ﺧﻮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﻣﺎﻝ ﻗﺪﯾﻢ ﺑﻮﺩ ﺍﻻﻥ ﺩﯾﮕﻪ
ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ
—————————-
دکترا اگه دکتر بودن
فرق نفس عمیق رو با آه میفهمیدن
—————————-
تلخم
مثل حلوای عزای کسی که خیلی دوستش داری
—————————-
ابرها هم ته کشیده اند شاید خدا هم فهمیده که اشک چیزی را عوض نمی کند
—————————-
دل من همانند اتوبوس شهری شده غصه ها سوار میشوندفشرده به روی هم و من راننده ام که فریاد میزنم :سوار نشوید جا نیست
—————————-
برای دردهایم نشانه میگذارم تایادم بماند کجا دست خدا را رها کردم